حرف دل...
...
خدایا این بار بخوان با دقت!
این بار بخوانم با دقت تر!
معمار خوبی نبودم، دنیایی ساخته ام که از آن بی خبرم!
دنبالم خویشتن خویشم، گمش کردم، میجویم و نمیابمش!
دلم خود خواه شده است و عقلم افسرده به جایی نمیرود!
دست و پایم بی اختیار بی اختیار...
فکرم ترافیک شدیدی دارد!
مرغک خیالم گشنه و تشنه مانده است.
کل دنیای من همین است در گیری درگیری در گیری...
در گیری با دیگری!
خدایا نقاشم باش...
نه!
معمار و نقاشم باش!
دنیایم رابساز و رنگ بزن، رنگ آرامش...
همین رنگ زدن هر چند کم رنگ مرا شاد میکند...
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۵/۳۱ ساعت 15:20 توسط م. مشیری
|
خدایا هدایتم کن زیرا می دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.